دوشنبه، مهر ۰۹، ۱۳۸۶

چه سعادتی


چه سعادتی

چند روز قبل شاهد صحنه های پر شوری ازمكالمه تلفنی رئيس جمهور بر گزيده مقاومت خانمِ مريمِ رجوى در مراسم افطار و جشن ميلاد امام حسن مجتبى با رزمندگان دلير شهر اشرف بودم.راستش با ديدن چهره هاى شاد و سرزنده رزمندگان, و پيام هاى عشق و تمنايی که آنرا با حركت دست ونگاه, يا چشم می رساندند, با خود در اين فکر فرو رفتم که فی الواقع راز و رمز اين همه پايدارى و صداقت و فدا و سرفرازی و نشاط چيست؟چطور شده که آنها (مجاهدان شهر اشرف) به چنين نقطه ای رسيد ه اند که خود خواهر مريم به تك تك آنها افتخار می كند؟راستش را بخواهيد خيلى در دلم به آنها غبطه خوردم! چون فکر می کنم ديگر سعادتی بالاتر از اين برای کسی درعصر و زمانِ ما وجود نداشته باشد که مريم پاك و رهايی به او افتخار کند .
از آنروز تا ديشب فكرم به آن مشغول بود. ديشب که پيام برادر در آستانه حلول ماه مبارك رمضان را شنيدم.آنجا که برادر در تفسيری از سورۀ حمد گفتند که هدايت يافتگی و مرزبندی ايدئولوژيك با گمراهان و غضب شدگان بالاترين نعمت بعد از وجود است. آنجا که صحبت از انقلاب ايدئولوژيك خواهر مريم كردند .بله, همان كشيدن مرزى سرخ و محكم بينِ ايدئولوژی يكتا پرستی و توحيدی و همه ارزشهاى انسانی با كفر و كهنه پرستی و استثمار است.و آنجا که مقايسه ای از ضربه اپورتونيست های چپ نما در 30سال قبل كردند ضربه ای که توانسته بود سازمان را متلاشى کرده و نهايتا موجب سرقت انقلاب توسط خمينى شود با امروز که سازمان را در مقابله و مواجهه با سونامی های پى در پى ارتجاعی و استعمارى نه تنها ضدِضربه کرده است , بلكه محكمتر کرده و آنرا به مدار بالاتری از اعتلا رسانده است.
بله آنجا من به نقش كليدى و حيات بخش انقلاب خواهر مريم به رای العين در مصاف با ايدئولوژی شيطانی خمينى و آخوندهای خمينی صفت پی بردم که چطور اين نفس مطمئنه و نور و گرمای تابش مهر تابان است, که ذرات ناخالصی و غيره مرزبندی شده با ايدئولوژی خمينی شيطان صفت در درونِ رزمندگان تقوا پيشه را ذوب کرده و می کند كه همچون گرزی گران و محكم آنها را به فرق ولايت فقيه آخوندى كوبيده و می كوبد و اين نظام فاسد را هرچه عميق تردر گنداب ايدئولوژی پوسيده اش فرو ميبرد. اما ازآنطرف قله شرف و سرفرازی مقاومت را هر چه بالا بالاتر می برد.
در پايان در اين ماه مبارك رمضان که ماه تزكيه اراده ها است دعا و آرزو مي کنم که خداوند سعادت اين گرما و حرارت را از ما نيز دريغ نكند.

غدير هاشم زاده